چند کلمه از خودم

بابا چقدر این در اون در بزنم دیگه خسته شدم

نمیدونم چرا امشب اینطوری شدم دلم خیلی گرفته

شدم مثل زمانی که تو خدمت اذون میگفتن .اون موقع هم

همینطور میشدم مخصوصا اونجا که من خدمت کردم .غروبای

واقعا دلگیری داشت .اون موقع وقتی اینطوری میشدم میرفتم

رو پشت بوم قرارگاه پیش نگهبان یه یک ساعتی باهم درد دل

میکردیم آروم میشدم.ولی الان حوصله درد دل کردن باکسی رو هم ندارم

می خوام برم یه جائی تنها باشم از این شلوغی شهر از اینهمه دروغ و دغل

از اینهمه بی عدالتی خسته شدم . امشب خیلی حرفا دارم تو تنهائی به خودم بزنم

دیگه نمیتونم ..............
نظرات 5 + ارسال نظر
[ بدون نام ] چهارشنبه 11 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 09:00 ب.ظ http://faramarz.blogsky.com

یا صادق الوعد
و (یاد آورید) هنگامی را که با موسی چهل شب وعده گذاردیم(و او به میعاد گاه آمد)
سپس
شما گوساله پرستی را شروع کردید. در حالی که با این کار به خود ستم کردید.
آنگاه ما شما را بخشیدیم پس از آن انحراف ،شاید شکر گذار باشید.
و هنگامی که
به موسی تورات و فرقان را دادیم تا هدایت شوید
و هنگامی که
موسی به قوم خود گفت : ای قوم من .. شما با گوساله پرستی به خود ستم کردید . توبه کنید و به سوی خالق خود باز گردید . و با هم بجنگید (کفار خود را بکشید) این برای شما نزد ربتان بهتر است
پس
خدا توبه شما را پذیرفت و او توبه پذیر مهربان است.
و هنگامی که
گفتید : ای موسی به تو هرگز ایمان نمی آوریم تا اینکه خدا را به چشم ببینیم.
سپس
صاعقه جان شما را گرفت و شما تماشا میکردید.
و سپس
زنده کردیم شما را بعد از اینکه مرده بودید شاید شکر او بجا آورید.
و ابر را برای شما سایبان ساختیم و دو نوع غذای طبیعی و گوارا فرستادیم .
که بخورید از نعمتهای پاکیزه ای که به شما روزی دادیم .
وآنها
به ما ستم نکردند بلکه به خودشان ستم کردند.
و هنگامی که
گفتیم وارد این قریه شوید و از نعمتهای فراوان آن هر چه میخواهید با گوارائی
بخورید و از در بیت المقدس با خضوع و خشوع وارد شوید و بگوئید
خداوندا گنا هان ما را بریز تا ما شما را بیامرزیم
وبه نیکو کاران پاداش افزون می دهیم
پس
افراد ستمگر کلمه استغفار را تغییر دادند و ( به مسخره) کلمه دیگری را گفتند
پس ما بر ستمگران در برابر این نافرمانی
عذابی از آسمان فرستادیم و این به خاطر آن بودکه گناه میکردند
و هنگامی که
موسی برای قوم خویش طلب آب کرد . به او گفتیم:
با عصایت به سنگ بزن ، ناگاه دوازده چشمه آب از آن جاری شد
که هر یک از طوایف دوازده گانه چشمه خود را میشناخت
(گفتیم) بخورید و بیاشامید از روزی خدا و در زمین تبه کارانه فساد نکنید
آیات 51 الی 60 سوره بقره

++++++++

با مناجات مولا

خدای من ومولای من تو به من حکمی کردی که من آن را اطاعت کنم و
( من در آن به خاطر هوای نفس خودم)
نافرمانی کردم.
و خود را از وسوسه ی شیطان که گناهان را برای من زینت داد حفظ نکردم.
قضای آسمانی نیز مساعدت کرد تا در این رفتار از بعضی از احکامت قدم بیرون بگذارم
و تخلف کنم ( اراده الهی برای آزمایش بندگان)
و در بعضی از اوامرت راه مخالفت پیمودم
سپاس تو را در همه این احوال و قضای تو بر این بوده که مرا آزمایش کنی
و با این حال بار خدایا پس از تقصیر و ستم برنفس خود برگشته ام
با عذر خواهی و پشیمانی و شکسته دلی و در خواست آمرزش و توبه و ناله و اعتراف و قبول گناه خود
از آنچه کردم نه جای فراری دارم و نه جائی برای اصلاح کارم
که به آنجا روم و پناه برم
مگر اینکه تو عذر مرا قبول کنی ومرا در پناه رحمت بی پایانت داخل کنی
ای خدا
عذر مرا قبول کن و به من به خاطر پریشان حالیم ترحم کن و
از بند محنت گناهان مرا رهائی بخش
.......................
+++++++++++++

پیمان جمعه 13 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 02:43 ق.ظ http://peyman59.blogsky.com

سلام
از تعریفی که کرده بودی و اینکه لینک دادی واقعا ممنون. من هم لینک دادم و با اسم سمساری که اگر دوست نداشتی بگو تا اسم آن را عوض کنم و هر چی دوست داشتی بذارم. یه پیشنهاد دوستانه٬ به نظر من بهتر است هر روز یک مطلب را بذاری تا هم خواننده ها راحتتر نظر بدهند و هم مطلب کم نیاوری. معمولا بچه ها آخرین نوشته را می خوانند و نظر می دهند و این باعث می شود تا کلی از زحمات شما هدر رود.
به هر حال٬ خوشحالم که از خودت هم نوشتی و امیدوارم هیچ وقت احساس خستگی نکنی.
موفق باشید.

رضا (پرچین) چهارشنبه 18 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 03:33 ب.ظ http://parchin.blogsky.com

هممون یه جورایی اینجوری شدیم.
شابد کمی آرامش مقدمه طوفانهای بعدی باشه..

باباحمید یکشنبه 22 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 01:15 ق.ظ http://babahamid.persianblog.com

نبینم غم و غصه از پا بندازتی ها ... این چیزها مال مردهاست ! محکم باش مرد .

بهرام یکشنبه 22 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 09:31 ب.ظ http://dokhtarankimiagar.blogsky.com

سمسار باشی جون می خوام یه تبلیغی واسم بکنی!اگه این حال و بهم بدی قول می دم جبران کنم!
می خوام تبلیغ کنی دوستان بیان و ترجمه هری پاتر پنج رو بخونن! اگه بفهمن خودشون میان . فقط تو یه خبری برسون که همه بفهمن!
داشتم دوستام رو چک می کردم تا ببینم کی می تونه این کمک رو به من بکنه!دیدم کسی بهتر از شما نیست!!!!
ممنون می شم اگه این کار رو بکنی!!
خبرم کن
بهرام!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد